. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...

روزنوشت ها

سقوط به قعر دره زندگی

سقوط از سقوط نوشتن را شروع کردم.نمی‌دانم داشتم از خودم می‌نوشتم یا سقوط!با خواندن کلمات و جلو رفتن صفحات، مرز این سقوط کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شد تا در نهایت به یک پذیرش می‌رسید.پذیرش سقوطانکار به سقوط که از ابتدای کتاب در وجودت هست و شاید همین دلیل

کتاب «تهوع» ژان پل سارتر؛ هزارتوی وجود داشتن

از دیدگاه من بهترین شروع در مطالعه آثار یک نویسنده، شخصی‌ترین اثر اوست؛ این کار باعث آشنایی بیشتر با جهان نویسنده و درک بهتر تفکرات و زندگی زیسته او در خلال آثارش می شود . کتاب تهوع شخصی‌ترین کتاب ژان پل سارتر محسوب می‌شود. ژان پل سارتر  «ژان

کتاب «نخستین مرد» آلبر کامو؛  کاغذهای پیدا شده در گل‌ولای تصادف ۱۹۶۰

  کتاب ناتمام «نخستین مرد»، نوشته آلبر کامو کسی که با داستان‌سرایی «بیگانه»، پرواز قلمش در کتاب «سقوط» و وصف «کالیگولا»، چیره‌دستی خودش در نوشتن و ذوق خوندن رو چند برابر کرد. نویسنده‌ای که دو سال بعد از گرفتن جایزه نوبل ادبیات در تصادف کشته شد

 صعود به علم کوه، عالم تقلای قلبی و تلاش‌ عقلی

در عالم تقلاهای قلبی و تلاش‌های عقلی تصمیم گرفتم به سمت علم کوه برم. تیرماه برام ماه جدیدی بود با تجربه‌های متفاوت و یادگیری‌هایی که از اول زندگی به سراغشون نرفته بودم و کتاب‌هایی که جذابیت این مسیر رو چند برابر می‌کردن. تجربه ادامه دادن همراه وحشت

کتاب «عشق و اسلحه»؛ داستان توقف کوتاهی که ۱۴ سال طول کشید

خیلی از ما آرمان‌شهری در ذهنمون داریم. شهری که همه چیزش طبق بهترین اصول قرار داره. «جنیفر کلمنت» نویسنده کتاب «عشق و اسلحه» از نیمه تاریک جامعه آمریکا پرده برمی‌داره و مشکلات جامعه آمریکا، تبعیض‌ها و ناکارآمدی‌ها رو توی چارچوب قصه‌ای جذاب و پر کشش

آدم خواران وطن دوست

این غم‌انگیزترین حالت غمگین شدن است چی به سرمون اومده بود؟ جمعی از انسان‌هایی که ادعای وطن دوستی دارن و فشار جنگ و شرایط زندگی اون‌هارو به خوردن انسانی بی گناه سوق داده بود این دومین کتابیه که دارم از این نویسنده می‌خونم و کل کتاب در شوک وقایع رخ

شوق زندگی

من سرشار از شوق زندگی‌ ام نه مثل جملات انگیزشی برای خودم تعریف جدیدی از شوق و امیدواری ساخته‌ام تعریفی که نیاز نداره هرروز به خورشید سلام کنم و انرژی مثبتم را برای کائنات ارسال کنم در تعریفی که ساخته‌ام می‌توانم غمگین بشم، اشک بریزم حتی برای چند

برگی از «دفترچه ها» آلبر کامو

این روزها وقت‌های آزادم به مطالعه‌ی کتاب دفترچه ها ی آلبر کامو می‌گذره، سعی می‌کنم روزی ده صفحه بیشتر نخوانم و روزهایی به خودم می‌آیم و میبینم از سی صفحه مطالعه‌ام گذشته و من متوجه نشدم کتابی که دوست ندارم تمام شود و می‌خواهم صفحات آن را زندگی کنم

بعضی تقلاها در بعضی روزها

دوست دارم همزمان در راه سرکار قلعه مالویل را بخوانم و سر کار کتاب‌های هوش مالی آریانا قلم در گوشم پخش شوند و وقتی به خانه رسیدم در تایم استراحتم مادراپور را بخوانم با این همه هروقت از کنار کتابخانه ام رد می‌شوم تقلای شروع کتاب دیگر جوزف برگو (شرم

. روزنوشته ها .