. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...
نامه به گذشته

نامه به گذشته

چند وقت است که عنوان نامه به گذشته را در تیتر داک روزنوشت ها قرار دادم و نزدیک ده روز است که به بهانه مطالعه به سراغ این گفتگو نیامدم و ازش فرار می‌کردم

گفتگو با خویشتن سخت ترین نوع گفتگوست، وقتی باید به چشم های کسی نگاه کنی که در انبوه رفت و آمد آدم‌ها سعی کردی گمش نکنی و الان و در لحظه حال تنها او با توست

الانم آمدم با گوش دادن به کتاب های صوتی از این مکالمه فرار کنم ولی قطعی اینترنت این فرصت رو ازم گرفت

از آینده برایت حرف نمیزنم و در عوض برایت تلاش می‌کنم
برای طراح شدن و آوردن رویاها در واقعیت

برای موشن زدن حرفه‌ای تر

برای یادگیری گیتار و لذت بیشتر همنوازی با پدر

برای یادگیری زبان و اینکه بتونی کتاب زبان اصلی بخونی

و برای دویدن 

و اعتیاد بیشتر به اکسیژن قله

اما همه ی این ها که بهت گفتم تکثرات هستن

تکثراتی که الان هم دارم براشون تلاش می‌کنم

تکثراتی که باعث میشه از هیاهوی آدم ها فاصله بگیرم و در بی جمعی جمع های دیگران در جهان کوچکی که برای خودم ساخته ام زندگی کنم

در بین همه این تکثرات موفقیت و خوشحالی زمانی بود که تونستم بین این تکثرات، کار و خانوادم توازن برقرار کنم

خانواده،

روزی یک ساعتم بودن کنار خانواده بوده و هست

شکست، از دست دادن، اشتباه، افسوس، اشک و… بوده هست و خواهد بود

اما خوشحالم که دوست داشتن ها و حس خوبت رو در لحظه بیان کردی و برای بیان خشم و ناراحتیت تامل کردی

خوشحالم که درک کردی هر آدمی در جنگ در میدانیه که هیچ کس ازش خبر نداره

خوشحالم که ادامه دادی و ادامه میدی

خوشحالم که با همه گل و لای رو جونت داری با تک تک سلول های وجودت تلاش می‌کنی

امسال مشاور زندگیت رو بعد ۱۰ سال شاگردی دیدی

طراحی رو شروع کردی و ادامه دادی

مطالعه کردی

دویدی

کوهنوردی کردی

کوکی اومد تو زندگیت

و…

این صدای تو سرت هیچ وقت قرار نیست با دوز کمتری باشه و تو قراره نسبت بهش آدم قوی تری بشی

و دوست دارم آخر این مشق متمم رو با مشق شعبانعلی تموم کنم

«هر جا پا می‌گذاری، با این فرض برو که انگار قرار نیست دوباره، به اونجا پابگذاری و با هر کسی که حرف می‌زنی، چنان با لذت به حرفهاش گوش بده که انگار قرار نیست هرگز فرصت شنیدن دوباره‌ی حرف‌هاش رو پیدا کنی.

اگر حرف محبت‌آمیزی در دلت به کسی داری، در نخستین فرصت ممکن بگو که ممکنه هرگز دومین فرصت، ممکن نباشه و اگر از کسی نفرت داری یا نسبت بهش عصبانی هستی، مطمئن باش که فرصت دومی پیدا می‌کنی که اون حرف رو بزنی. برای مطرح کردن حرفت در نخستین فرصت، عجله نکن.

اما اجازه نده توصیه های زاهدانه‌ی واعظان موفقیت، در مورد کائنات و هستی، فریبت بده. اگر حرفی از سر خشم و ناراحتی داری و در نخستین فرصت نگفتی و در دومین فرصت، هنوز معتقد بودی که گفتنش درسته، حتماً بگو. کائنات، شلوغ‌تر از اونه که بتونه مسئله‌ی تو رو با سرعت و دقتی که انتظار داری پیگیری کنه!

نتیجه‌ی اشتباهاتت معمولاً خیلی زود دیده می‌شن. پس لااقل وقتی می‌دونی که داری به وسوسه‌ای، اشتباهی رو انجام می‌دی، به هزینه‌اش فکر کن و نتیجه‌ی کارهای درستت، معمولاً زمان خیلی زیادی لازم داره تا دیده بشه. بنابراین، صبور باش.

اشتباهاتی که خیلی دیر آشکار می شن و کارهای درستی که خیلی زود جواب می‌دن، استثناء هستند و نه قاعده.

زندگی کردن در لحظه، مهم‌ترین مهارتیه که باید کسب کنی. کسانی که زندگی کردن در لحظه رو نوعی سطحی نگری می‌فهمند و مخالف عاقبت اندیشی و توجه به عمق زندگی می‌دونن، احتمالاً هر دو مفهوم رو نفهمیده‌اند. کسی که تجربه کردن عمق یک لحظه رو فراموش کنه، از عمق زندگی، خیلی ساده‌تر غافل خواهد شد.

اون چیزی که جامعه بهت به عنوان اخلاق می‌گه، همیشه اخلاق نیست. بلکه مخرج مشترک باورهای همه‌ی بزدل‌های جامعه است. به خاطر داشته باش که جامعه هم، مثل هر موجود دیگری، در تشویق و تنبیه تو، منافع خودش رو در نظر می‌گیره و نه تو رو.

بخوان. بخوان. بخوان.

سالهای بعد، به جای اینکه از ده ساعتی که در روز کتاب می‌خواندی احساس غرور کنی، از آن یک ساعت بیشتری که می‌توانستی بخوانی و نخواندی، احساس پشیمانی خواهی کرد.و تجربه‌ی خوردن یک چای یا قهوه رو، همزمان با سکوت و گوش دادن به یک موسیقی آروم، با هیچ چیز دیگری مخلوط یا معاوضه نکن. چون تمام اون برنامه ریزی‌های عجیب و تلاش‌های زیاد و موفقیت‌های شگفت، قراره در نهایت بهت فرصتی برای تجربه‌ی خوردن همون چای و قهوه، بدن. همزمان با سکوت و گوش دادن به یک موسیقی آروم!»

نظر شما

. روزنوشته ها .