. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...
طراح گرافیک

طراح گرافیک

همیشه تو موقعیت شغلی که به‌عنوان طراح گرافیک داشتم بیشترین تلاش و مطالعه‌ام مهارکردن ذهنم بوده و هست
اصلی‌ترین دلیلش این بود که هیچ‌وقت نمی‌خواستم درد و ناراحتیم یا حتی مشغله فکریم روی طراحی‌هام  اثر بزاره.

یکجا بهم گفتن: امروز که دیگه کلاس نداری؟
یک جای دیگه گفتن: این‌همه مطالعه پشت سرهم داری می‌فهمیشون؟
و جای دیگه ازم پرسیدن: این همه آموزش و مطالعه چه فایده‌ای برات داره؟ 

هیچی! همه این تلاش‌ها جلوی قضاوت و خشم و اضطراب و عدم امنیت رو میگیره و این برای من همه چیزه

روزی میفهمم این مطالعه، جلسات مشاوره، دوره های آموزشی اثر داشته که مشکلات خونه رو سرکار و مشکلات سرکار رو خونه نبرم
روزی که خشم و ناراحتیم روی کیفیت کارم اثر نزاره
روزی که از سکوتم متوجه ناراحتی‌ام بشن نه از برون‌ریزی احساسیم

من یک طراحم که می‌دونم اگه نتونم در جایگاه الانم وظایفم رو درست انجام ندم، بعنوان یک فرزند، همسر، مادر و دوست هم نمیتونم وظایفم رو درست انجام بدم.

استاد شعبانعلی چقدر قشنگ تو دوره حرفه‌ای گری در محیط کار میگه: مهم نیست ما چه شغلی داریم، مهم اینه که اونو به بهترین شکل ممکن انجام بدم

من یک طراحم که اولین روز که روبروی استاد طراحیم نشستم و ازم پرسید چرا می‌خوای طراحی با دست رو یاد بگیری وقتی هوش مصنوعی این کار رو برات انجام می‌ده، گفتم می‌خوام رویامو بیارم روی کاغذ

نظر شما

. روزنوشته ها .