. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...

صدای ساز

داشتم از صدای ساز زدن خودم فرار می‌کردم یا با شنیدن قطعه درست داخل گوشم و همزمان ضربه زدن به ساز می‌خواستم صدایی که دوست داشتم بنوازم رو برای خودم القا کنم
خودم، خودم رو گول می‌زدم
دیروز گوشی‌های هندزفری رو در آوردم و گوشی رو در دور ترین نقطه به خودم گذاشتم که ازم فیلم بگیره
قبل پخش ویدئو می‌دونستم که قراره با صدای داخل گوشم متفاوت باشه ولی بعد پخش ویدئو هیچ‌وقت هنرجوی قبل پخش اون ویدئو نبودم و نیستم
اون ویدئو من بودم نه صدایی که داخل گوشم هرروز پلی می‌شد
اون ویدئو منی بود که نیاز داشت ضربات دستش، حرکت دست‌هاش و نحوه ساز دست گرفتش درست بشه
اون کسی بود که در طول این ماه‌ها تقلای شنیده شدن داشت و او من بودم
نه صدایی که درگوشم پلی می‌شد ومن سعی می‌کردم شبیه اون باشم

نظر شما

. روزنوشته ها .