و لبخند زدم …
از روی صندلی بلند شدم و نفس عمیقی کشیدم و لبخند زدم روانکاوم نفس عمیقی کشید و گفت: جلسه غمناکی بودلبخند زدم و گفتم: نه، قشنگ بود که تونستم در موردش حرف بزنم غم جایی معنا داره که واقعیتی در کار باشه و من داشتم در خیال برای خودم رویاپردازی