. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...

طراح گرافیک

همیشه تو موقعیت شغلی که به‌عنوان طراح گرافیک داشتم بیشترین تلاش و مطالعه‌ام مهارکردن ذهنم بوده و هستاصلی‌ترین دلیلش این بود که هیچ‌وقت نمی‌خواستم درد و ناراحتیم یا حتی مشغله فکریم روی طراحی‌هام  اثر بزاره. یکجا بهم گفتن: امروز که دیگه کلاس نداری؟یک جای دیگه گفتن: این‌همه مطالعه پشت سرهم

ادامه مطلب 🙂

خاموشی ذهن ای از جنس طبیعت

. خاموشی ذهنی از جنس طبیعت . چهارشنبه‌ای بود که از ساعت ۲:۳۰ دیگه خوابم نبرد و کل روز به این فکر می‌کردم ۲:۳۰ بخشی از صبح می‌شه یا نیمه شب و هنوز هم به جواب قطعی نرسیده‌امکوهنوردی صبح و قهوه هم کمکی به این سطح خستگی نکرد، می‌گن حال

ادامه مطلب 🙂

جمعی از پ.ن های یک ذهن خسته

پ.ن ۱: این روزها که اکثر زمانم بیرون و بیشتر زمان مطالعه‌ام با کتابخوان یا کتاب‌صوتی می‌گذرد بیشتر قدر زمانی که در برنامه ریزی‌ام برای مطالعه کتاب‌هایی که نسخه فیزیکی آنها رو دارم، می‌دونم. درسته که لذتی که در لمس کتاب، خط کشی و نکته برداری هست قابل وصف نیست

ادامه مطلب 🙂

به بهونه ی روز معلم

با ترک کردن شروع شد، یا شایدم با ترک خوردنیا شایدم با ترک کردنی که به ترک خوردن منجر میشهترک ترس ها، ترک زندان ذهن، ترک خونه امن و…مولانا میگه باید بشکنی تا ساخته بشی و انگار جایی که همه سعیتو کردی که خودتو توی اون اتفاق جا نزاری، سیلی

ادامه مطلب 🙂

کوهنورد مشاهده‌گر

 یک تجربه کوهنوردی همیشه اگر می‌خواستم خودم رو تو یک کلمه معرفی کنم می‌گفتم: «من یک یادگیرنده‌ام»   این روزها اگر بخواهم خودم رو تو یک کلمه معرفی کنم میگم: «من یک مشاهده‌‌گرم»   مشاورم میگه:   «هر آدمی که سکوت می‌کنه و توی خودشه درون‌گرا نیست، شاید برون‌گرایی باشه که آدم‌های اطراف

ادامه مطلب 🙂

یک سگ خیابونی

سلامروزتون بخیردر محدوده طرقبه یک سگ خیابونی مشکی هستش که به واسطه اینکه بچگی خیلی از صاحبش کتک می‌خورده الان وقتی کسی رو میبینه دنبالش می‌دوه و پارس می‌کنه و این بشدت باعث وحشت مردم شدهاهالی منطقه برای شهرداری نامه نوشتن که بیاد سگ رو ببره و این سگ با

ادامه مطلب 🙂
. روزنوشته ها .