عذابی از من در من بود که توان بیان کردنش را ندارم و نه گوشی برای شنیدنش شاید یکی از عوارض جلسه اینه که اینقدر به طرف مقابل گوش میدی که بعضی وقت ها حتی پیش نزدیک ترین افراد نمی تونی صحبت کنی و میترسی حرفای تو اونها رو پر
مثل همیشه توی زندگیم سرآغاز راهی هستم که آینده نامعلومی داره… چشم هامو بستم روی همه حرف ها و رفتارها و قشنگیش به اینه که گفتم اشکال نداره و و شروع کردم پیام دادن به تک تکشون… توی اون تایم فقط به خوبی هایی که ر حقم کردن و تک
دیشب به خودم گفتم تو سعی کن خوب باشی، بدی میبینی بد نشی و فقط خوبی نکنی… اگه همه پل های پشت سرمون رو خراب کردیم کاش حداقل یک قسمت برای اون لحظه که بعد اتفاق روبرو میشیم و میتونیم با لبخند از هم گذر کنیم یا سرمون رو پایین
ترس از تغییر امری طبیعی است که نباید از آن نگران شویم. به قول کتابِCEO Excellenceشجاعت یعنی با ترس گام برداشتن و در هر گام کاری کردن که آن گام به بهترین نتیجه برسد. پس از ترس در تغییر نترسیم.
اشتباه را ستایش می کنم…آرزو می کنم که روزها و ماه ها و سال های آتی اشتباه کنیاشتباه یعنی اینکه کارهای جدیدی را امتحان کرده ای،چیزهای جدیدی را آموخته ای،تلاش کرده ای خودت و دنیایت را تغییر دهی…اشتباه های جدید بکن،اشتباه های بزرگ،اشتباه های جذاب،اشتباه هایی که تا به حال
داشتم غذا میخوردم که مدیر اجراییمون اومد توی آشپزخونه آب بخوره، بحث کلاس که شد گفت: این دفعه سر کلاس خودتون نبودین، چیزی شده؟ به جلسه قبلم که فکر کردم دیدم آخر کلاس نشسته بودم و چیزی نمی نوشتم. کلا یا خواب بودم یا سرم توی گوشیم بود به جلسه