. روزنوشته ها .جایی که قرار بود در آنجا گم شوم...

هیولای درون

عذابی از من در من بود که توان بیان کردنش را ندارم و نه گوشی برای شنیدنش شاید یکی از عوارض جلسه اینه که اینقدر به طرف مقابل گوش میدی که بعضی وقت ها حتی پیش نزدیک ترین افراد نمی تونی صحبت کنی و میترسی حرفای تو اونها رو پر

ادامه مطلب 🙂

قراری دو نفره با خود، شاید از جنس شروع پایان

مثل همیشه توی زندگیم سرآغاز راهی هستم که آینده نامعلومی داره… چشم هامو بستم روی همه حرف ها و رفتارها و قشنگیش به اینه که گفتم اشکال نداره و و شروع کردم پیام دادن به تک تکشون… توی اون تایم فقط به خوبی هایی که ر حقم کردن و تک

ادامه مطلب 🙂

تمام هم که بشوی تازه ابتدای شروع شدنی….

دیشب به خودم گفتم تو سعی کن خوب باشی، بدی میبینی بد نشی و فقط خوبی نکنی… اگه همه پل های پشت سرمون رو خراب کردیم کاش حداقل یک قسمت برای اون لحظه که بعد اتفاق روبرو میشیم و میتونیم با لبخند از هم گذر کنیم یا سرمون رو پایین

ادامه مطلب 🙂

ترس و تغییر

ترس از تغییر امری طبیعی است که نباید از آن نگران شویم. به قول کتابِCEO Excellenceشجاعت یعنی با ترس گام برداشتن و در هر گام کاری کردن که آن گام به بهترین نتیجه برسد. پس از ترس در تغییر نترسیم.

ادامه مطلب 🙂

برای فردا..

اشتباه را ستایش می کنم…آرزو می کنم که روزها و ماه ها و سال های آتی اشتباه کنیاشتباه یعنی اینکه کارهای جدیدی را امتحان کرده ای،چیزهای جدیدی را آموخته ای،تلاش کرده ای خودت و دنیایت را تغییر دهی…اشتباه های جدید بکن،اشتباه های بزرگ،اشتباه های جذاب،اشتباه هایی که تا به حال

ادامه مطلب 🙂

رشد سازمان

داشتم غذا میخوردم که مدیر اجراییمون اومد توی آشپزخونه آب بخوره، بحث کلاس که شد گفت: این دفعه سر کلاس خودتون نبودین، چیزی شده؟ به جلسه قبلم که فکر کردم دیدم آخر کلاس نشسته بودم و چیزی نمی نوشتم. کلا یا خواب بودم یا سرم توی گوشیم بود به جلسه

ادامه مطلب 🙂
. روزنوشته ها .